سه‌شنبه

اعتراض مرضیه وفامهر

مرضیه وفامهر متولد 1352، فارغ التحصیل رشته بازیگری است. او به مدت 7 سال تئاتر کار کرده، مدرس هنر در کلاسهای کنکور بوده و در سینما ده سال دستیار کارگردان بوده است. با واروژ کریم مسیحی و ناصر تقوایی همکاری داشته و به دلیل عدم اجرای نمایش هایش و یا سانسور آنها از تئاتر کناره میگیرد و به سینما رو می کند. سال 1382 اولین فیلمش "نبات" را ساخت که در دو فستیوال در ایران و چند فستیوال خارج از ایران نمایش داشت.  سال 84 فیلم "باد، 10 ساله" را ساختکه در ایران به نمایش گذاشته نشد.
مرضیه وفامهر تابستان گذشته(جون و جولای2007) برای یک ورک شاپ سینمایی و کنفرانس پژوهش های زنان ایران (در مریلند) به آمریکا آمد. او در کنفرانس فیلمCROSSED OUTرا که درباره شهرنوش پارسی پور ساخته بود به نمایش درآورد که با استقبال روبرو شد. به همین مناسبت شهروند در شماره1138 خود با او گفت وگویی انجام داد که  اینجا می توانید بخوانید. در آن گفت وگو از او پرسیده شده بود:
"مشکلی نداری با این مصاحبه، با فیلمت، با آمدنت به آمریکا؟" و او پاسخ داده بود: "من اینقدر حرفهایی که میزنم در جهت ایران هست که فکر نمیکنم هیچ کسی بابتش صدمه ببیند و بخواهد به من صدمه بزند.  من عاشق ایران هستم. عاشق زمین، درخت و مردم هستم. ایران..آفریقا...امریکا ....اورانوس.... اسمهای بی اعتبار....روی مربع 20×20 میایستم و توی یک وجب خاک به گور خواهم رفت. برای چیزی اعتبار قائل نیستم جز بهار. برگ. بهار...."
و حالا این هنرمند مستقل با مشکل ممنوع الخروج بودن و توقیف گذرنامه اش روبرو شده است. گذرنامه او در بازگشت به ایران در فرودگاه توقیف شده و گفته شده تا منتظر حکم احضار از دادگاه باشد. به چه اتهامی؟!
نامه ی او را به معاونت سینمایی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در زیر می خوانید.

 

با درود خدمت جناب آقای جعفری جلوه
معاونت سینمایی و سمعی بصری وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی
هر لحظه میلیاردها میلیارد کوآرک در جنبش و تکاپوی خود که تجسم بخشیدن تصوری را دنبال میکنند شکست میخورند و شانس شکل گرفتن و ایجاد پدیده ای نوین را در این هستی بیکران به میلیاردها ذره ی دیگر هدیه میدهند.
موجودی خواسته و ناخواسته به عرصه ی هستی گام میگذارد و روند تکاملی و رسیدن به بلوغ جبر تولد اوست.
میلیونها پدیده مسیر زیست خود را به دلایل زیست محیطی و جبر روزگار نیمه کاره رها میکنند و نابود میشوند.
امکان زندگی بزرگترین موهبت طبیعت است که اگر به مسیر تکاملی امکانات سوق داده نشود بی تردید ناسپاسی از حرکت جسورانه ی طبیعت و ضدیت با آن است.
نشانه ی روند تکاملی و بلوغ چه بسا زمانی آشکار میشود که به دایره ی تأثیر و تأثر گام میگذاریم و راه بازنمایی تأثیر و تأثر تنها و تنها اثرست. شعری، قصه ای، گلی، ابری یا بارانی.
همچنان که رودی، علفی و نسیمی راه رشد خویش را تنها و آزادانه پی میگیرند من نیز باور و انتخابم بر اندیشه و تجربه ی مستقل و آزادانه است، بر این اساس فیلمسازی را با سرمایه ی شخصی و فیلم کوتاه " نبات" شروع کرده و تا کنون ادامه داده ام.
گام نخست با حضور در هفتمین جشنواره ی بین المللی فیلم کوتاه تهران ادامه یافت. در لیست جوایز، فیلم کوتاه"نبات" به دلیل تصویربرداری خلاق برنده ی جایزه ی ویژه ی کداک از طرف هیئت داوران برابر 90 دقیقه نگاتیو 35 میلیمتری از کمپانی شد. جایزه ربوده شد و هرگز به این فیلم نرسید و دیپلم جشنواره به فیلمبردار و اینجانب پس از دو ماه تحویل شد. مسئولان سینمای جوان علت دیرکرد را اشکال خطاطی در دیپلمها اعلام کردند.
من بدون هرگونه تجربه ی شخصی از محیط فیلم تجربی پخش فیلم را به عهده ی مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی گذاشتم. پس از مدتی متوجه شدم در دو جشنواره نام تهیه کننده بدون اطلاع من تعویض شده و مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی تهیه کننده اثر اعلام شده است نه جیب نه چندان گشاد من.
بر اساس این تجربه های تلخ فیلمهای بعدی را دیگر در هیچ جشنواره ی دولتی شرکت ندادم.روشن است نبود جشنواره ها و مراکز خصوصی ِ تولید و پخش فیلم کوتاه، مستند و تجربی در ایران هیچ شانسی برای نمایش تولیدات آزاد و غیر سفارشی باقی نمیگذارد و این اجحاف به سینمای مستقل و آزاد است.
حضور در چند جشنواره ی خارجی غنیمتی برای ادامه ی مسیر شدنه کافی،چرا که خواست جدی من حضور در سرزمین خودم، ایران است.
تابستان امسال به یک کارگاه سینمایی در کنار دو جشنواره ی مستقل به آمریکا دعوت شدم.فرصت را مغتنم دانستم که سرزمین و مردمانی دوردست را ببینم و بشناسم و در محیط سینمایی بیاموزم.
اکنون بسیار از گردونه ی هستی سپاسگزارم که توانسته ام روی پای خود بایستم و فیلمهایی هر چند کوتاه بسازم و به آنها باور داشته باشم.
دو چندان سپاسگزارم که توانسته ام در مجامع مستقل فرهنگی در جایگاه فیلمسازی از ایران حضور پیدا کرده و چهره ی فرهنگی سرزمینم را جایگزین چهره ی تبلیغاتی آن کنم.
صد چندان سپاسگزارم که به سرزمینم ایران بازگشته ام تا به مشکوکین با قدرت تمام بگویم هنوز اگر شک و شبهه ای دارند، مشاور روان درمان توصیه میشود.
و بی شمار سپاسگزارم که دور از دنیای سیاست زندگی فرهنگی و مستقل را تاب آورده ام. اگرچه سخت اما دلپذیر.
معترضم به توهین خودسرانه و غیر فرهنگی که در ورود به سرزمینم ایران با آن مواجه شدم و آن ضبط گذرنامه و اعلام ممنوعیت خروج بود و انتظار احضاریه ی دادگاه انقلاب و این ظلم مضاعفی است به فیلمسازی که خودخواسته هرگز از آن وزارت خانه امکان کار و رفاه نگرفته است.
معترضم به آنانی که هیچ سفر و تلاش مستقلی را تاب نمیآورند آنهم در این روزها که سفر به دور دنیا شیوه ی دولت ایران است.
معترضم به آنانی که با حذف چهره ی فرهنگی ایران صدمه ی جبران ناپذیری به هویت ملی و فرهنگی ایران میزنند.
و تمام هستی معترض است به آنانی که سیاهچال تاریکی هستند بر راه زایش و تکامل اثری یااندیشه ای که جریان زندگی با تمام قدرت خواستار آنست و میلیاردها ذره ی شناخته و ناشناخته حامی این زایش بوده و هستند.
خواستار رسیدگی به امور فیلمهای کوتاه و مستند هستم.
خواستار فضای تنفس برای سینمای غیر سفارشی و مستقل هستم.
خواستار حذف حرکتهای خودسرانه و سودجویانه در عرصه ی سینما هستم.
خواستار برخورد فرهنگی با امور فرهنگی هستم.


بدرود
مهر ماه یکهزار و سیصد و هشتاد و شش خورشیدی
مرضیه وفامهر





http://akhbardariran.royablog.ir/?blogname=akhbardariran&postarch=214

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر