سه‌شنبه

کسی که با ایدز از این شهر خداحافظی کرد



تهران شهری که توش به دنیا اومدم و فکر میکنم توش میمیرم .
توی این شهر آدم خودشو پیدا نمیکنه.
توی این شهر آدم نمیفهمه چه مرگشه.....چرا اومده....چرا میره.....سرگشتگی و سرگردونی توش نهایت نداره.
بی قراری و بی کسی .هیچ کس حوصله ی هیچ کسی را نداره.....
ایدز بگیری باید بمیری اونم با چه زجری....با چه بی حرمتی.....با چه بی آبرویی......
من دیدم کسی را که با ایدز از این شهر خداحافظی کرد.......تنهای تنهای تنها.......حتی فامیلش بهش سر نزدن و جنازش را ور نداشتن....
اگر کسی ایدز بگیره باید چه کنه؟ هنوز خیلی از این مردم فکر میکنن ایدز یعنی بی بند و بار بودی. نه بیمارستانی.نه انجمنی. نه جایی که توش حس امنیت داشته باشی.........



 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر